شهر باستانی میرا در آنتالیا و اسرار نهفته آن
این شهر پایتخت تمدن لیکیه در آناتولی بود
انسانها از دیرباز برای سکونت اطراف و یا مناطق نزدیک در کنار آبها را ترجیح داده و در نزدیکی دریاها، رودخانه و یا جویبارها برای خود مراکز مسکونی ساختهاند. این نیز از حیاتی بودن آب بهعنوان عنصر غیرقابل انصراف جانداران ناشی شده است. ولی گاهی اوقات نیز این آب است که موجب پایان یافتن آبادنیها و یا تمدنها شده است. گاهی دشمنان برای تصرف منابع آبی اعلام جنگ کرده و گاهی اوقات نیز خود منابع آب به دشمن تبدیل میشوند. ناگهان سیلی جاری شده و تاریخ بزرگ و پراحتشام منطقهای و یا کشوری زیر شنها مدفون میشود. بدین گونه آب که منبع حیات است، به زندگی پایان می دهد. شهر باستانی میرا ، که در نزدیکی رودخانه میروس یعنی دمره امروزی تأسیس شده ، دچار چنین سرنوشتی شده است . این شهر یکی از شهرهای معروف آندوران بوده و بهعنوان شهر پمپئی آناتولی شناخته میشد. این تشبیه نه به دلیل فوران آتشفشانی که موجب نابودی شهر پمپئی ایتالیا گردید، بلکه به خاطر این است که رودخانه واقع در نزدیکی آن با پوشاندن شهر با لایه های گل و لای موجب مدفون شدن یک تمدن قدیمی بشری گردید.
تمدن لیکیه از ویژهگی اولین تمدن دموکراتیک در تاریخ بشر برخوردار است. میرا پایتخت این تمدن بوده و از مهمترین شهرهای آن بشمار میرفت. میرا به عنوان درخشان ترین شهر در تاریخ معروف است. چنین تصور میرود که نام آن از درختچه " مرمکی " که در این منطقه به مقدار فراوانی پرورش یافته و از صمغ آن روغن درست میشود، گرفته شده است. این شهر که امروز در سکوت صدها ساله مدفون است، در منابع باستان به عنوان میزبان معبد آرتمیس که زیباترین معبد لیکیه بوده و همچنین معبد کهانت آپولو خدای اساطیری یونان قدیم معروف است. تئاتر شهر باستانی میرا با ظرفیت گنجایش یازده هزار نفر به عنوان بزرگترین و باشکوه ترین بنای دوره خود شناخته میشود. این آمفیتاتر با صحن دو طبقهای و نشیمنگاه ویژه یکی از سالنهای تاتر معروف منطقه است که به بهترین شکل محافظت شده است. این آمفی تاتر علاوه بر شکل معماری با برجسته کاریهای حیواناتی مانند عقاب و هیولای اساطیری مدوسا، که اعتقاد بر این بود هر فردی را که به او نگاه بکند، به سنگ تبدیل میشود، و همچنین موجودات دریایی تخیلی و افسانوی جلب دقت میکند. این تئاتر باستانی در عین حال ثابت میکند میرا در دورانی که هنوز زیر گل و لای مدفون نشده بود، چه شهر پراحتشام و بی نظیری بوده است.
روی صخرههای مشرف به آمفی تئاتر باستانی میرا، جالبترین گروه از بناها و سازههای متعلق به آندوران واقع شدهاند. این سازههای چشمگیر که از شهر میرای باستانی باقی ماندهاند، در واقع محوطه یک گورستان هستند. این گورها که از دور شبیه خانهها یا معابد کوچک هستند، پراحتشام ترین و جالب ترین مقبرههای صخرهای منطقه لیکیه می باشند. این سازهها که در دل صخرهها کنده شده و قسمتهای فوقانی آن شبیه سقف است، در اصل تقلیدی از خانههای چوبی آندوران است. شکل قبر و مصالح مورد استفاده در آن موقعیت مرده را نشان میدهد. روی برخی از سنگ قبرها برجسته کاریهایی حاوی نقوشی از لحظات و یا صحنههایی از زندگی متوفی دیده میشود.
کشف گورهای خانگی در منطقه لیکیه در اصل امری تصادفی نبوده است زیرا مردمان آن مرگ را نه به عنوان پایان زندگی، بلکه نوعی تغییر مکان تلقی میکردند. آنها معتقد بودند که پس از مرگ در این قبرها به زندگی خود ادامه خواهند داد. به همین خاطر نیز مردگان را به همراه لباسها ، تعداد زیادی اقلام روزمره زندگی مانند ظروف و اشیا مختلف در گور دفن میکردند تا متوفی در دنیای آخرت نیز احساس راحتی کند. لوازمی که در قبرها نهاده میشدند با توجه به جنسیت متوفی و شغلی که انجام میداد ، متفاوت بود. در آثار نویسندگان عهد باستان میتوان اطلاعاتی در مورد گورهای صخرهای پیدا کرد. به گفته نویسندگان عهد عتیق، در روزهای معینی از سال نوشیدنیها و خوردنیهای مختلفی بر سر قبرها برده شده و دستههای گل و یا سبدهایی پر از میوه روی قبر گذاشته میشد. برای حفاظت از مردگان از ارواح خبیثه قبرها رنگآمیزی میشدند. بخش بزرگی از شهر عتیق میرا امروزه زیر هزاران متر مکعب خاک مدفون شده است. ولی گورها که سمبل مرگ هستند، امروزه هنوز هم برای نشان دادن اینکه مرگ نیز جزئی از زندگی است، پا برجا هستند. گورهای صخرهای میرا با معماری جالب و سنت دفن مردگان امروزه نیز در کانون توجه بازدیدکنندگان قرار دارند.
" Andriake " مرکز تجارت بین المللی میرا در دوران باستان بود. در این مرکز تجاری رنگ بنفش که سهم مهمی در اقتصاد شهر بر عهده داشت، تولید میگردید. بدین گونه که نخست مورکس که نوعی حلزون خاردار بود، با آهن خرد شده و در مرحله بعدی با پردازش ، رنگ بنفش تولید میشد. برای بدست آوردن یک گرم رنگ بنفش ، از هزاران مورکس استفاده میشد. تولید این رنگ کار پرمشقتی بوده و به همین خاطر بسیار ارزشمند و گران قیمت بود. مرسوم بودن استفاده از این رنگ صرفا از سوی امپراطوران و طبقات ثروتمند جامعه از این مراحل دشوار در تولید آن ناشی میگردید. از پوستههایی که پس از تولید رنگ باقی میماند، بعنوان مواد اولیه ساختمانسازی استفاده میشد. این مصالح ساختمانی که به مورکس معروف بودند، مختص به " Andriake " بودند. (granaryum) یعنی انبار غلات یکی از مهمترین اماکن موجود در مرکز تجارت میرا اولین محل استفاده از مصالح ساختمانی مورکس بود. این بنا که با قدمت دو هزار ساله تا به امروز به شکل سالمی پا بر جا مانده است، امروزه به عنوان موزه تمدنهای لیکیه مورد استفاده قرار میگیرد. این موزه با آثار ارزشمند متعلق به تمدن لیکیه اطلاعات بسیار مهمی در خصوص این تمدن در اختیار ما قرار میدهد.
شهر باستانی میرا که با تاریخ و طبیعت خود جلب توجه میکند، در اصل شهرت واقعی خود را تا حدودی مدیون سنت نیکلاس است. زیرا این شهر باستانی محل درگذشت سنت نیکلاس یا همان بابا نوئل، چهره معروف و محبوب مسیحیت است. سنت نیکلاس که به عنوان محافظ کودکان و ملوانان شناخته میشود، در شهر میرا بهعنوان اسقف مشغول به خدمت بوده و پس از وفات به مقام قدیسی ارتقا یافت. پیکر وی پس از درگذشت در کلیسای سنت نیکلاس در شهر باستانی میرا یعنی شهرستان دمره به خاک سپرده شد. این کلیسا که دیوارهای آن با نقاشیهای مربوط به دین مسیحیت و معجزههای سنت نیکلاس ترسیم شده به عنوان زیارتگاه مسیحیان در قرون وسطا مورد استفاده قرار میگرفت. مؤمنانی که از راه دریایی به بیتالمدقس عزیمت میکردند، در میرا توقف کرده و با بازدید از کلیسای سنت نیکلاس، زائر میشدند. بیش از دو هزار کلیسا به نام عزیز نیکلاس ساخته شده که معروفترین و مهمترین آن در شهر باستانی میرا یعنی دمره امروزی واقع شده است.
در آناتولی شهرها، سازهها و اماکن بسیاری زیر خاک وجود دارند که در سکوت زمان در انتظار اکتشاف و فاش کردن اسرار نهفته هستند. شهر باستانی میرا در آنتالیا نیز هزاران سال است که زیر خاک خفته و به هنگام ورود به آن با گورهای صخره ای، سالن تاتر و انبار غلات خود از بازدیدکنندگان استقبال میکند. این شهر پراحتشام در انتظار بیدار شدن از خواب و افشا اسرار نهفته در دل خود در نتیجه فعالیتهای حفاری واکتشافی است.
خبرهای مرتبط
چند پیمانه بستنی در روزهای گرم تابستان هرگز رد کردنی نیست
چه کودک و چه بزرگسال، هیچ کس نمی تواند به چند پیمانه بستنی در روزهای گرم تابستان «نه» بگوید