ارزیابی روند مذاکرات هسته‌ای ایران

دکتر قدیر گلکاریان، استاد دانشگاه خاور نزدیک جمهوری تُرک قبرس شمالی و کارشناس روابط بین‌الملل در گفتگو با آنادولو به ارزیابی روند مذاکرات هسته‌ای ایران، خروج آمریکا از برجام و افزایش سطح غنی‌سازی توسط تهران پرداخت.

2067596
ارزیابی روند مذاکرات هسته‌ای ایران

مذاکرات میان ایران و گروه موسوم به 1+4 در حالی طی ماه‌های اخیر کاملا متوقف شده که تهران و واشنگتن بیشتر بر مذاکرات دوجانبه خارج از سازوکار مذکور با محوریت آزادی زندانیان دوتابعتی ایرانی-آمریکایی زندانی در ایران و آزادی منابع مالی مسدود شده متمرکز شده‌اند.

مذاکرات مربوط به برنامه هسته‌ای ایران میان تهران و گروه 5+1 (متشکل از کشورهای چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا به علاوه آلمان) با پذیرفته شدن توافق موقت ژنو در نوامبر 2013 آغاز و در 14 جولای 2015 منجر به دستیابی به برنامه جامع اقدام مشترک «برجام» میان کشورهای مذکور شد. این توافق در ژانویه 2016 اجرایی شد.

اجرای برجام تحولات مثبت کوتاه مدت در اقتصاد ایران در پی داشت و تنش‌ها میان تهران و واشنگتن را تا حدودی کاهش داد. اما دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا در هشتم مه سال 2018 از خروج کشورش از برجام و گروه 1+5 خبر داد. بدین ترتیب تحریم‌های گسترده واشنگتن علیه ایران مجددا آغاز شد. ترامپ، سیاست «فشار حداکثری» را علیه ایران در پیش گرفت و حدود 1500 تحریم در راستای کارزار فشار حداکثری بر ایران اعمال کرد.

با پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و آغاز ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی در ایران، دور جدید مذاکرات هسته‌ای میان طرف‌ها و اینبار در فرمت 1+4 در تاریخ 29 نوامبر 2021 در وین آغاز شد و علی‌رغم برگزاری چندین دور مذاکره تا کنون بی‌نتیجه مانده است.

رزماری دی کارلو، معاون دبیر کل سازمان ملل متحد در امور سیاسی و صلح، ژوئیه 2023 طی سخنرانی در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره روند مربوط به احیای برجام با تاکید بر عدم پیشرفت در مذاکرات، اظهار داشت: هیچ پیشرفتی در مذاکرات برای احیای توافق هسته‌ای ایران موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک حاصل نشده است.

پس از به بن بست رسیدن مذاکرات میان ایران و گروه 4+1 به منظور احیای برجام، تهران و واشنگتن طی ماه‌های اخیر بیشتر بر مذاکرات دوجانبه در راستای آزادی اشخاص دوتابعیتی زندانی در ایران و آزادی منابع مالی مسدود شده تمرکز کرده‌اند. مقامات ایران و آمریکا اوایل اوت سالجاری از توافق دو کشور در مورد تبادل ۵ زندانی ایرانی-آمریکایی در ازای آزادسازی دارایی‌های بلوکه شده ایران به ارزش 6 میلیارد دلار در کره جنوبی خبر دادند.

از سوی دیگر خبرگزاری «رویترز» 15 نوامبر جاری با انتشار خبری براساس "گزارش محرمانه" آژانس بین المللی انرژی اتمی، مدعی افزایش سرعت غنی‌سازی اورانیوم با غلظت بالا توسط ایران و کافی بودن میزان اورانیوم غنی‌شده این کشور برای ساخت "بمب اتمی" شد.

دکتر قدیر گلکاریان، استاد دانشگاه خاور نزدیک جمهوری تُرک قبرس شمالی و کارشناس روابط بین‌الملل در گفتگو با خبرنگار آنادولو درباره روند مذاکرات هسته‌ای، خروج آمریکا از برجام و افزایش سطح غنی‌سازی توسط ایران می‌گوید:

- همانطور که معلوم است، مذاکرات هسته‌ای میان ایران و گروه 5+1 در سالهای گذشته صرفا به منظور کنترل توسعه فناوری هسته‌ای ایران در چارچوب قوانین ان پی تی و همچنین نظارت کامل آژانس بین المللی اتمی از یکسو، رفع تمامی تحریم‌های تصویب و اعمال شده از سوی جامعه جهانی اعم از سازمان ملل، اتحادیه اروپا و ایالات متحده که سالهاست کمر اقتصاد و سیاست ایران را خمیده کرده است، به نتیجه رسید. لیکن باز معلوم است که سیاست تندروانه و رادیکالی دولت دونالد ترامپ با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران و یا حداقل به زانو درآوردن ایران به خواسته‌های ایالات متحده و عدول از مواضع و ارکان نظام در سیاست خارجی به صورت یکجانبه نادیده گرفته شد و امروز نه تنها ایالات متحده و اتحادیه اروپا، بلکه جامعه جهانی به نقطه‌ای رسیده است که همگی به لزوم پایبندی به برجام را اجتناب ناپذیر می‌دانند.

خروج یکجانبه ایالات متحده از برجام موجب شگفتی و وجود نگرانی‌های جدی از سوی اتحادیه اروپا شد و بر همین اساس اتحادیه اروپا راهکارهایی برای تلطیف سیاسی ایران از جمله اینستکس یا ادامه مذاکرات در فرمت 4+1 را ترجیح داد، ولی اینگونه اقدامات تا به امروز هیچ نفع سیاسی و یا اقتصادی برای ایران نداشته است.

حال به اصل مسأله می‌توان رسید که چرا ایران به غنی سازی اورانیوم روی آورده است. ابتدای امر این را باید گفت که برخورداری و استفاده از فناوری هسته ای حق همه کشورهای جهان است. به ویژه در شرایطی که تغییرات اقلیمی از یکسو و کاهش منابع فسیلی از سوی دیگر جوامع بشری را تحت شعاع قرار داده است، لازم است که از انرژی هسته‌ای در مسیرهای مختلف کشاورزی، پزشکی، صنعتی و ... استفاده شود. اما دلیل نگرانی‌های جامعه جهانی از توسعه فناوری هسته‌ای ایران بر می‌گردد به رویکرد سیاسی- امنیتی ایران بر اساس فرضیه واقع گرایانه در روابط بین‌الملل.

ایران انرژی هسته‌ای را تا به امروز علیرغم ادعای اینکه در راستای اهداف غیرنظامی مورد بهره‌برداری قرار می‌دهد و تهدیدی نسبت به امنیت جهانی بر شمرده نمی‌شود، ولی به خوبی توانسته است این پدیده مهم را به عنوان مکانیزم بازدارنده در برابر دولت‌های غربی و مخالف بکار بگیرد. حتی اگر اغراق نکرده باشیم و واقع‌بینانه به مسأله بنگریم، ایران در مورد توسعه فناوری موشکی نیز همین راهکار راهبردی را به کار می‌گیرد و به خوبی هم مدیریت کرده است. چراکه در طول سالهای گذشته نگرانی از فناوری هسته ای ایران و عدم نظارت کافی و کامل آژانس بین المللی انرژی اتمی بر تحرکات هسته‌ای ایران، موجب شده است که "ایران هسته‌ای" همیشه به صورت جعبه پاندورا در نگاه دنیای غرب شناخته شود. یعنی همین نگاه منجر به این شده است که ایالات متحده و هم پیمانان آن همیشه موضوع هسته‌ای ایران را چنان تلقی کنند که با شکستن آن جعبه تمام خطرات و تهدیدات از آن خارج خواهد شد.

همین نگاه غلط که ناشی از عدم وجود ارتباط رو در رو با ایران در برقراری دیپلماسی است، منجر به احساس بیم جامعه غربی شده است. شاید هم همین دیدگاه و روزنه تنگی که تا به امروز ایالات متحده و سایرین نسبت به ایران اعمال داشته‌اند، باعث شده که غالب طرح‌ها، سیاستهای اعمال شده و یا ایجاد محدودیت‌ها، تحریم‌ها، فشارهای سیاسی در به انزوا کشاندن ایران و یا پیش فرض‌ها در رابطه با جمهوری اسلامی همواره با خطا روبرو شود.

گلکاریان در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر اینکه "بی‌اعتمادی" بین ایران و ایالات متحده آمریکا باعث عدم دستیابی طرفین به "دیدگاههای مثبت و واقع بینانه" شده است، تصریح کرد:

- رویکرد ایران به غنی سازی اورانیوم در حقیقت هشدار ایران به طرفهای برجام است که می‌خواهد متوجه سازد که در این توافق قرار نیست که همیشه یک طرف محکوم و ملزم به رعایت مفاد توافق شود و از آن عدول نکند. اگر تا به امروز ایران تمایل سیاسی نسبت به خروج از برجام نشان نداده، باید آن را به دیده مثبت و درک منطقی از شرایط روانی- سیاسی و میدان تحولات سیاسی- امنیتی دانست. و گرنه ایران می‌توانست در طول سالهای گذشته بسان ایالات متحده از برجام خارج شود و راهی را که انتظارش و حدس زدنش سخت است، پیش بگیرد. همین رویکرد سیاسی ایران در مورد برجام باعث شده که جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم اخیراً در یک کنفرانس خبری در پاسخ به این سوال که نظرش درباره اخبار مربوط به احتمال ازسرگیری مذاکرات احیای توافق هسته‌ای در وین چیست؛ به صراحت بیان داشته که: "من به عنوان هماهنگ‌کننده کمیسیون مشترک برجام (توافق هسته‌ای) تمام انرژی خود و تیم‌ام را به کار می‌گیرم تا این مذاکرات به موفقت برسد. امیدوارم مذاکرات در وین به زودی با حضور وزیر امور خارجه ایران آغاز شود."

شایان ذکر است که ایران در قضیه برجام صرفاً بر روی دیدگاه‌های داخلی و سیاست کلان کشور و شورای امنیت ملی گام بر نمی‌دارد. علیرغم وجود انتقادات داخلی و خارجی نسبت به سیاست‌ خارجی ایران، به نظر می‌رسد که سیاست خارجی این کشور در مسیر درستی است. زیرا نسبت به سالهای گذشته، جمهوری اسلامی ایران توانسته است در میزانپاژ دکترین سیاست خارجی خود کارآمد عمل کند. چرا که شاهد هستیم با وجود تمام اتهاماتی که در محور شرارت خواندن ایران مطرح است؛ هنوز این کشور توانسته است پاندول هماهنگی را در سیاست خارجی در منطقه و حتی در فرا منطقه به حرکت در آورد. تأثیر این روند 1) عضویت ایران در شانگهای، 2) آزادسازی بخش عمده ای از اموال نقدی بلوکه شده ایران از سوی کشورها با تمهیدات ایالات متحده، 3) تأکید بر اهمیت روابط دیپلماتیک با ایران از سوی بسیاری از کشورهایی که متحد آمریکا هستند، 4) رفع تنش کشورهای منطقه و حوزه خلیج فارس با ایران، 5) قبول نقش مهم و کاربردی ایران در منطقه قفقاز و شاهراه تجاری منطقه ای، 6) اهمیت دهی چین در راستای سیاست "یک راه، یک کمربند" به ایران، 7) پذیرش نقش صادرات نفتی ایران در ایجاد تعادل عرضه و تقاضا به سوخت در سطح بین المللی، 9) نقش ایران در تثبیت امنیت ملی و مرزی کشورهای حوزه خاورمیانه تا شرق مدیترانه و8) اهمیت موقعیت فوق استراتژیک ایران در مختصات جغرافیایی اتصال مسیر مواصلاتی شرقی به غرب و جنوب به شمال و... باعث شده است که ایران با اعتماد به نفس بیشتری بر روی برجام معامله کند.

او با اشاره به اخبار منتشر شده درباره افزایش درصد و میزان اورانیوم غنی‌سازی شده توسط ایران و ابراز نگرانی کشورهای غربی نسبت به این مساله نیز گفت:

اما طرح مسأله غنای اورانیوم به 60 درصد و اینکه ایران قادر خواهد بود سه بمب هسته ای را تولید کند و این نگاه در گزارش محرمانه رافائل گروسی آمده، موضوع قابل انتظاری است. اگر تحولات منطقه ای را در بروز بحران جدی در فلسطین و انزوای رژیم صهیونیستی از سوی جامعه جهانی به دلیل اعمال خشونت و جنایت بی رحمانه علیه مردم فلسطین به بهانه ریشه کنی حماس به عنوان "جنبشی تروریستی" مدنظر قرار دهیم، موضع گیری ایران نسبت به مسأله فلسطین منجر به طرح این گزارش محرمانه شده است. از زمان بروز جنگ میان حماس و صهیونیست‌ها، پیوسته تلاش بر این بوده که به نحوی پای ایران در این قضیه دخیل دانسته شود، ولی هیچ مدرک و استدلال کافی وجود نداشته و به دست نیامده است. کشورهای مذکور برای برون رفت بحران کنونی در نوار غزه، باید ایران را به عنوان محور تهدید علیه اسرائیل و حامی نیروهای نیابتی –البته حماس حداقل در یک دهه و نیم گذشته نیروی نیابتی ایران نبوده و مثلا در مواردی چون بحران سوریه از مخالفین بشار اسد حمایت کرده است- برای جهان بشناسانند تا جنایات و رفتار رژیم اسرائیل را توجیه کنند. از سویی نیز این گزارش بسان چتر رسانه‌ای تبلیغاتی است که اذهان عمومی را از واقعیات دور ساخته و جبهه تردیدی را در میان کشورهای عرب حامی حماس ایجاد کنند.

این گزارش در متن خود نقض حقیقت دارد. به طوری که آژانس اتمی در این گزارش آورده است که: "اخراج بازرسان آلمانی از سوی ایران نامتناسب و بی‌سابقه بوده است. این اقدام که از لحاظ رسمی قانونی است، به شکلی از سوی ایران اجرا شده که تاثیری جدی بر روی توانایی آژانس مبنی بر انجام موثر فعالیت‌های راستی آزمایی در ایران به ویژه در تاسیسات غنی‌سازی می‌گذارد." یعنی همین گزارش و جمله نشان می‌دهد که خروج ناظران قانونی است و چون نمی‌توانند فعالیتهای راستی آزمایی ایران را رصد کنند، بنابراین گمانه زنی در رسیدن غنای اورانیوم به 60 درصد می‌تواند یک فرضیه حدسی باشد. به همین خاطر است که چنین گزارشی چندان اهمیت رسانه‌ای نداشته و یا زمینه ساز واکنش سیاسی نشده است. ناگفته پیداست که سکوت ایران در برابر چنین خبری به دلیل اینکه می‌تواند دست برتر ایران را در زمینه لزوم بازگشت اعضای توافق هسته‌ای به برجام فراهم بیاورد، سکوتی معنادار است.

از سوی دیگر باید گفت هر چند در داخل ایران برخی گروه‌ها از تمایل جدی دولت این کشور نسبت به حل مسأله برجام انتقاد می‌کنند و روش وزیر خارجه ایران را غیر حرفه ای می‌شمارند، ولی به نظر می‌رسد که ایران به درستی مایل به حل‌وفصل موضوع بوده و نمی‌خواهد بیش از این با گذشت دهه‌ها از جامعه بین المللی تجرید شده بماند. این مساله را در دیدارهای وزیر امور خارجه ایران با همتایان خود در کشورهای منطقه‌ای و یا اروپایی شاهد هستیم. این سیگنالی است که به نظر می‌رسد دولت بایدن آن را به خوبی درک می‌کند. ولی فعالیت ایران در بر هم زدن هژمونی ایالات متحده در منطقه خود عاملی تردید برانگیز نسبت به اتخاذ سیاست صریح در قبال ایران شده است. به طوری که قرار بود مذاکراتی رو در رو در عمان برگزار شود که با آغاز بحران در فلسطین این موضوع لغو شد.

این کارشناس روابط بین‌الملل همچنین با اشاره به توافق تهران و واشنگتن طی ماه‌های اخیر در زمینه آزادی افراد دوتابعیتی زندانی در ایران، آزادسازی چندین میلیارد دلار منابع مالی مسدود شده و انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا، توضیح داد:

- آزاد سازی اموال ایران در مراحل مختلف که اخیراً هم منجر به آزاد سازی ۱۰ میلیارد دلار ایران شده است، نشانگر تمایل ایالات متحده در رفع شرایط بحران با ایران است. به ویژه که جو بایدن در آستانه انتخابات ۲۰۲۴ که بر اساس برآوردهای نظر سنجی با افول آراء مواجه است، نیاز به ارائه تحفه مهم سیاسی برای جامعه آمریکاست. چرا که این امر نه تنها موجب تقویت وی خواهد شد که اگر خودش هم نامزد مجدد ریاست جمهوری نشود، خواهد توانست با این موفقیت -رفع تنش با ایران- باعث دست برتر حزب دموکرات در مقابل جمهوری‌خواهان شود.

در شرایط فعلی مهمترین عامل مخرب و سد گونه وجود بنیامین نتانیاهو در جنگ با حماس است که به نظر می‌رسد به زودی وی به دلایلی خلع ید خواهد شد و بحران فلسطین حل شده و تمرکز جدی بر روی ایران خواهد بود. ایران که مایل به حل بحران فلسطین حداقل از طریق بازگشت فلسطینیان به قدرت در داخل مرزهای کنونی اسرائیل است، سیگنال لازم را ارسال خواهد کرد. و گرنه با طولانی شدن نبردهای حماس با اسرائیل، نه تنها بحران وارد مراحل خیلی جدی خواهد شد و امنیت منطقه را به هم خواهد زد که برجام دیگری معنایی نخواهد داشت. اما ناگفته پیداست که در یک سوی برجام، روسیه قرار دارد. هر چند از سال 1400 به نوعی مرزبندی میان ایران و روسیه بر سر عدم انسجام فکری روسیه در مورد برجام پیش آمده است ولی به نظر می‌رسد، روسیه هیچ تمایل ندارد که برجام بی نتیجه بماند. هر چند برخی نیز معتقدند که روسیه هیچ تمایلی به نتیجه رسیدن مذاکرات ندارد چراکه می‌ترسد که ایران در محور غرب قرار گیرد.

این نوع نگرش به نوعی با نگاه مغفولانه همراه است. زیرا ایران با تکیه بر ارکان سیاسی خود به هیچ وجه امکان ندارد که به مانند دوره قبل از انقلاب اسلامی در پایگاه ایالات متحده قرار گیرد. لذا شرایط داخلی کشور مستعد هیجان بازگشت به برجام است. به نظر می‌رسد با بازسازی انسجام و اراده عمومی داخلی و سپس اراده واقعی در تمامیت حاکمیت بعد از انتخابات مجلس خبرگان و شورای اسلامی در ماههای آتی، زمینه برای کاهش تنش‌های بی مورد در سطح بین‌المللی فراهم خواهد شد. از سویی نیز روسیه با بحران اوکراین و حالا مدیترانه شرقی دیگر قادر به ایجاد بحران دیگری نیست و مسکو تابع اتخاذ سیاستهای میان مدت ایران خواهد بود.



خبرهای مرتبط