نتایج دخالت نظامی آمریکا در افغانستان
خروج نظامی آمریکا از افغانستان از سویی موجب فقر فزاینده، نابودی دموکراسی نوپا و مهاجرت گسترده مردم این کشور شد و در بعد خارجی نیز ترس و نگرانی کشورهای همسایه از حضور گروه تروریستی داعش و موج مهاجران را در پی داشت.
ابعاد خروج نظامی ایالات متحده از افغانستان آن چنان گسترده است که تمامی جنبههای آن را نمیتوان به یکباره بررسی کرد. این اقدام آمریکا افغانستان را در بعد داخلی با بحران موجودیت، نابودی دموکراسی جوان و مهاجرت فزاینده ملت این کشور مواجه کرد و در بعد منطقهای سبب ایجاد ترس و نگرانی کشورهای همسایه از حضور گروههای تروریستی داعش و موج مهاجران شد.
در این یادداشت ابتدا به ابعاد داخلی خروج نیروهای ایالات متحده از افغانستان و تاثیرات آن بر جامعه این کشور پرداخته میشود. در ادامه نیز این پرسش تحلیلگران سیاسی بررسی میشود که دستاوردهای حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان چه بوده است؟
-نابودی دموکراسی نوپا در افغانستان
خروج ایالات متحده از افغانستان و حاکمیت مجدد طالبان باعث شده است تا حکومت شبهدموکراتیک در این کشور زوال یابد. دولتهای حامد کرزی و محمد اشرف غنی نتوانستند طی حدود یک دهه حاکمیت در برقراری دموکراسی پایدار و ایجاد یک حکومت ائتلافی ناتوان ماندند. باراک اوباما نیز در سال 2014 به طرح موسوم به «آزادی پایدار» در افغانستان پایان داد و ماموریت «حمایت قاطع» با هدف آموزش، مشاوره و کمک به نیروهای امنیتی افغان آغاز شد.
-چرخش سیاسی و سکوت آمریکا
ایده نخست واشنگتن که ترامپ آن را در مبارزات انتخاباتی مطرح کرد نشانه چرخش در سیاست ایالات متحده در سطح بینالمللی بود. جو بایدن رئیسجمهور جدید آمریکا موظف بود تا این اقدام را انجام دهد. برای ایالات متحده پرونده افغانستان بسته شده است. ماهها از خروج نظامی آمریکا از افغانستان میگذرد، ولی پنتاگون علاقه چندانی به اظهارنظر درباره شرایط کنونی این کشور ندارد.
سکوت آمریکاییها نشان میدهد که در سیاست خارجی دولت بایدن دیگر جایی برای افغانستان وجود ندارد. اعطای پناهندگی به افغانها تنها کاری است که واشنگتن میتواند بعد از خروج از افغانستان برای ملت این کشور انجام دهد. این برنامه نیز با تبلیغات بسیار از سوی خبرگزاریها و تنها برای نشان دادن چهرهای دموکراتیک از آمریکا صورت گرفته است.
-وقوع بحران انسانی در افغانستان
از دیگر اثرات ملموس خروج نظامی از افغانستان، وقوع بحران در جامعه این کشور است. این تصمیم تا چند دهه ملت افغانستان را با مشکلات معیشتی، بیکاری و آوارگی داخلی مواجه خواهد ساخت. کسانی که از ترس حاکمیت طالبان به خارج گریخته یا میگریزند نیز با مشکلات متعددی مهاجرتی اجباری روبه رو میشوند. مردم افغانستان شبانه روز از ترس فقر گسترده و ناامنی در حال فرار به سوی مرزهای شرقی ایران هستند.
-سرانجام شعار مبارزه با تروریسم
آمریکا بعد از واقعه یازده سپتامبر بدون توجه و احترام به حاکمیت ملی افغانستان، جنگ یک طرفهای را تحت شعار مبارزه تروریسم در این کشور آغاز کرد. در ابتدا برای مشروعیت بخشیدن به حمله نظامی خود کوشید تا دیگر کشورهای اروپایی را نیز با خود همراه کند. ایالات متحده در تبلیغات رسانهای، هدف این جنگ را نجات ایالات متحده از خطر تروریسم و نیز نجات جهانیان از ترورهای گروه شبهنظامی القاعده اعلام کرد.
دولت جرج بوش طرح کمربند تروریسم را مطرح کرد و ایران را نیز بخشی از آن قرار داد. این اقدام آغازگر تحریمهای سیاسی و اقتصادی شدید علیه ایران شد. حال سوال این است؛ اگر هدف ایالات متحده از بین بردن تروریسم القاعده بوده، پس چرا اکنون کشور افغانستان در حاکمیت طالبان قرار دارد؟ ترورهای متعددی که پیش و پس از حاکمیت مجدد طالبان در افغانستان رخ داده، فضای جامعه این کشور را مملو از رعب و وحشت کرده است.
واشنگتن به خوبی با ضعفها و ظرفیتهای دولت افغانستان در محافظت از حاکمیت ملی این کشور آشنایی دارد. از این رو، بسیار بعید به نظر میرسد که دستگاههای اطلاعاتی آمریکا از رشد نیروهای فکری و شبهنظامی طالبان در افغانستان بیاطلاع باشند. خروج نظامی از افغانستان سبب ایجاد خلا قدرت نظامی و ظهور قدرت طالبان و خروج ناگهانی اشرف غنی از کابل شد. این واقعه آن چنان ناگهانی و سریع اتفاق افتاد که ملت افغانستان و منطقه را شوکه کرد.
خلاصه اینکه؛ دستاورد دو دهه حضور آمریکا در افغانستان، خلا دموکراسی، مهاجرت فزاینده، ظهور تروریسم در منطقه و روی کار آمدن طالبان است. حضور نظامی ایالات متحده جنگی پرهزینه برای آمریکا و ملت افغانستان بود. اکنون، برنده نهایی این جنگ سران طالبان هستند. ترور و خشونت متعدد علیه شیعیان افغانستان که در دوره غنی شد و در «دولت» طالبان نیز ادامه یافته است زنگ خطر برای جامعه شیعی این کشور و حتی منطقه است. حق شهروندی ازدسترفته برای زنان و دختران و مهاجرت اجباری یک ملت را نیز نباید نادیده گرفت. ملتی که چندین نسل را در مهاجرت و جنگ سپری کرده است، دیگر امیدی برای بازگشت به وطن ندارد.
[ فاطمه قیّمی، کارشناس ارشد مطالعات منطقهای از استان خراسان رضوی ایران است.]