آیا اینهارا میدانید که خواجه نصرالدین، یکی از قهرمان های ملی و فرهنگی تورکیه بوده است؟

آیا می‌دانستید که خواجه نصرالدین، به صفت یکی از قهرمان های ملی و فرهنگی تورکیه، شهرت جهانی دارد؟ در برنامه امروزی آیا اینهارا میدانید مان راجع به خواجه نصرالدین معلومات مختصری تهییه دیده ایم که تقدیم حضورتان میگردد.

یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های فرهنگی تورکیه، خواجه نصرالدین است. اگرچه بحث هایی در مورد اینکه آیا او واقعاً زندگی می کرد یا نه موجود است، اما اسنادی در مورد زندگی او وجود دارد. بر اساس اطلاعات به دست آمده از این اسناد، او در سال 1208 در روستای هورتو ناحیه سیوری حصار ایسکی شهرتورکیه به دنیا آمد. پس از مدتی به آق شهر، یکی از مراکز اندیشه و تفکرعرفانی آن دوره مهاجرت کرد و در آنجا به کسب دانش پرداخت. او بعد از بازگشت دوباره در آق شهرکه یکی از مراکز تفکر تصوفی ان زمان بود، در سال 1284 درگذشت و در محلی که امروز مقبره خواجه نصرالدین است به خاک سپرده شد. پس از مرگ او، حکایه های جالب وپند آمیز زیادی به  نام خواجه نصرالدین در همان قرن پدید آمد و در طول قرن ها بر تعداد این حکایات ها افزوده شد.

خواجه نصرالدین، مرد دانا فیلسوف عامیانه ن عصر، در سرتاسر جهان تورک شناخته شده و محبوب عام و خاص بوده است. اودرآذربایجان با نام ملا نصرالدین، در قزاقستان خواجه نصرالدین و در اوزبیکستان به نام نصرالدین افندی شناخته می شود. همچنین حکایات زیادی درباره خواجه نصرالدین در جوامع مختلف دیگر مانند عرب‌ها، بلغارها، چینی‌ها، ایرانی‌ها، مجارها، روس‌ها وسایر مردمان تورک اتفاق افتاده و با روایات قهرمانان محلی آن جوامع آمیخته شده است. سال 1996 با تصمیم یونسکو به عنوان سال خواجه نصرالدین در سرتاسر جهان جشن گرفته شد.

قدیمی ترین روایت شناخته شده ازحکایات مکتوب خواجه نصرالدین در سالتوق نامه، یکی از حماسه های فرهنگی تورکی آناتولی، در سال 1480 موجود است. اثر دو جلدی لئونید سولوویف که قسمت اول آن در سال 1940 منتشر شد، مجموعه‌ای است که در آن خواجه نصرالدین به سبک رمان توصیف شده و به عنوان یک شخصیت آسیای میانه با او برخورد می‌شود. این اثر با تیراژ یک و نیم میلیونی در مجموع به بالاترین میزان فروش کتاب خواجه نصرالدین رسیده است. همچنین به بسیاری از زبان ها مانند آلمانی، مجارستانی، یونانی، صرب-کرواسیایی ترجمه شده است.

نمی شود درباره خواجه نصرالدین صحبت کرد و حرف را به او نه سپرد.

از خواجه نصرالدین درباره مرکز جهان پرسیدند. خواجه در پاسخ به این سؤال میگوید که: «مرکز دنیا جایی است که چوب دستم به زمین می خورد» و می افزاید: «اگر باور ندارید اندازه گیری کنید».